ای قهرمان ترین غزل های انتظار
ای مفرد مذکر غایب ز شعر ها
جاده هنوز منتظر توست ای سوار
این جمعه هم گذشت ولی تو نیامدی
یادت نرفته آن شب آخر در آن قرار
گفتی که آسمان به زمین می رسد ، ولی _
_ پشت کدام کوپه ی بی رنگ یک قطار
یا در کدام خط ترافیک مانده ای
که ثانیه به ثانیه چشمان انتظار
دارد به راه آمدنت پیر میشود؟
یک بار هم شده تو بگو مرد این دیار
اکسیر سبز رنگ جوان ! بمب ساعتی !
آخر چقدر مانده به ساعات انفجار؟
نظرات شما عزیزان:
دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکنی تو...
حالت انتظار
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
من از سرودن شعر ظهور می ترسم...
نرسیده است....
او که جمعه می آید...
بی گل نرگس...
كى رفتهیى...
قائم رهایی...
دوران حُسن توست...
صبح بی تو...
ناخواسته...
غروب جمعه...
چشم ها را می گشایی ...
کجاست...
گفتند صبح آمدنت صبح دیگریست
برای پرندههای منتظر کمی مهربانی بریز!
عطر انفاس تو...
منتظر....
چرا نمی آید؟؟
پیام اور بهار....
دلم تنگ است....
اميد منتظران ...
استجابت ...
چگونه بي تو بمانم ...
دل نوشته ای به امام زمان علیه السلام...
مولا...
تنها ترین....